۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

قارچ های عرفانی

نویسنده:  پاول کورتز

اخیراً در دانشگاه جان هاپكینز تحقیق جالبی در مورد اثر سیلوسیبین[1] - ماده ی موثر قارچهای جنس سیلوسیب[2] - انجام شده است. در حالی که میلیون ها محقق آماتور ده ها سال تاثیرات ذهنی این قارچ موسوم به جادویی را آزمایش كرده اند و سرخپوستان آمریكا
احتمالاً چند هزار سال از آن در مراسم مذهبی استفاه كرده اند. محققان روانشناسیِ دارویی [3] به دنبال كشف اثرات دارویی این ماده به پژوهش پرداختند. در دهه های 60 و 70 پژوهش های مشابهی در مورد اثرات روان-دارویی MDMA  یا همان اكستازی[4] انجام شده است. این تحقیق ها عمدتاً به سبب واکنش منفی جریان "نبرد با مواد مخدر" بی ثمر مانده اند [5] . با این وجود نتایج اخیر حقایقی را در مورد تجربه های روحانی [6] آشكار می كند.

پژوهشگران با مشکل تحلیل نتایج گزارش های مصرف کنندگان این قارچ جادویی مواجه بوده اند چرا که اغلب مصرفت کنندگان
اثر مصرف این قارچ را با واژه "تجربه ی عرفانی تمام عیار" توصیف كرده اند.  اغلب تجربه كنندگان اظهار كردند كه تا چند ماه پس از مصرف این قارچ احساس خوبی داشته اند.
اما پژوهش نشان می دهد که تقریباً یك چهارم از آنها دچار عوارضی مانند افسردگی، تشویش و دیگر اثرات جانبی ناخوشایند شده اند. با این حال این تحقیق پتانسیل دارویی سیلوسیبین را نشان میدهد و یا حداقل نتایج آن برای تحقیق های بعدی مفید است. دو نكته برجسته در این تحقیق دیده می شود:
اول توصیفی که افراد تحت آزمایش از تجربه شان داشته اند و دوم واكنش غریب الاهیون.



این انگاره كه تجربه های عرفانی را می توان توسط مواد شیمیایی ایجاد کرد طبعاً مایه ی نگرانی کسانی می شود که باورد دارند و تأکید می کنند که تجربه ی عرفانی یک حالت مغزی ساده نیست. نشان دادن علت طبیعی حوادث ماوراء طبیعی (و نه برعکس) زیرآب الاهیات را می زند. شاید به همین خاطر باشد که در واكنش به نتایج این پژوهش، برخی الاهیون احساس وظیفه کرده اند تا به مردم هشدار دهند که قارچ جادویی موجب ایجاد  تجربه اصیل دینی نمی شود.
دیوید رید استاد الاهیات دانشگاه تورنتو گفته که: "این فارچ تنها موجب تحریك قسمتی از شخصیت انسان می شود. حالت های حسی خاصی را ایجاد می کند و آگاهی را دگرگون می کند. این حالات، معیارهای درستی برای تجربه اصیل عرفانی نیستند."
CBC News ، 12 جولای 2006

البته با توجه به اینکه تجارب عرفانی قدیسان و پیامبران هم به همان خلسه آلودی تجارب دراگ بازهای معمولی بوده، این پرسش پیش می آید که چه چیزی را می توان تجربه ی "اصیل" عرفانی محسوب کرد. مثلاً سخن قدیس ترزا را در كتاب قلعه ی درون ملاحظه کنید. او شرح می دهد که  در حین  تجربه ی عرفانی، روح "ارتباطش را با همه چیزهای دنیا قطع می كند و تنها در خدا جان می گیرد ... نمیدانم دراین حالت آن قدر جان برای روح می ماند که نفس بکشد یا نه، به نظرم نفس نمی كشد یا اگر می كشد ناخودآگاه است." فکر می کنید این روح برای نهارش چی می خورد؟  تجربه های عرفانی نادر نیستند.
ویلیام جیمز (روانشناس و فیلسوف طبیعت گرا) برخی مؤلفه های مشترک این تجربه ها را توضیح داده است. همچنین او این تجربه های عرفانی را به طریق شیمیایی در خودش ایجاد كرد. او عناصر معمول این تجربه ها را اینطور ذكر كرده: (1) غیر قابل توصیف: این تجربه ها بیشتر احساسی هستند تا عقلانی و توصیف یا درك آنها مشكل است.(2) كیفیت ذهنی: این تجربه ها حس
استعلا از زمان و مكان ایجاد می کنند (3) موقتی بودن: فراز و نشیب دارند و مدت زیادی طول نمی كشند  (4) مفعولیت: تجربه كنندگان مغلوب حالات خود می شوند و نمی توانند به طور ارادی این حالت ها را کنترل کنند. 

عصب شناسی راههای زیادی را برای ایجاد این حالت نشان داده است. از جمله میدان های الكترومغناطیسی و یا  كمبود اكسیژن در محیط كه موجب تجربه ی پیش از مرگ [7] می شود. به همین دلیل عجیب است كه دانشمندان درگیر در این تحقق خودشان را از كاربردهای این نتایج در رد دلایل وجود خدا كه بر اساس تجربیات عرفانی هستند كنار بكشند. رولاند گریفیس كه رهبری محققان را بر عهده داشته میگوید:
ما تنها می توانیم مشاهدات را اندازه گیری کنیم... ما وارد بحث وجود یا عدم وجود خدا نشده ایم. این تحقیق نه می خواهد و نه می
تواند كه این كار را انجام دهد- CBC News، 12 جولای 2006

آیا نتیجه آشكار این پژوهش و پژوهش های مشابه این نیست كه تجربیات عرفانی فقط حالت هایی عصبی هستند که توسط عوامل شیمیایی یا محیطی ایجاد می شوند؟ آیا نمیتوان فرض كرد كه حالت موسوم به روبرو شدن با خدا همان قدر اصالت دارد كه حالات ناشی از داروهای توهم زا یا كمبود اكسیژن؟ پیگیری صادقانه ی تحقیقات بیشتر بر اساس این یافته ها ریشه های عصبی-شیمیایی
تمام تجربه های عرفانی را نشان خواهد داد و از فراموشی این موضوع كه احتمالاً تمام این تجربه ها حالت های عصبی مغز هستند جلوگیری می كند.

به دلیل توانایی این تحقیقات در به هم ریختن کاسه کوزه ی الاهیات عرفانی و بیزاری مردم ما از قانونی شدن استفاده از موادی كه معمولاً مورد سوء مصرف قرار میگیرند، این پژوهش ها به رغم چشم انداز جالب شان تداوم نمی یابند و ثمر نمی دهند.
در این حین، می توانیم بنا بر شواهد موجود با خیالی آسوده تصدیق كنیم كه: تجربه های عرفانی واقعاً وجود دارند؛ این تجارب دارای علل کاملاً طبیعی هستند؛ و هیچ دلیلی نداریم که بگوییم تجارب عرفانی در صومعه ها و دیرها اصیل تر از تجاربی بوده که در پاتوق های پر از دود و دم سانفرانسیسکو رخ داده اند.


توضیحات
_____________________________________________

1] psilocybin

2] psilocybe
 
psychopharmacology [3

4] داروی اکستازی با نام علمی  متیلن دی اكسی متامفتامین

5] سه دلیل برای مخالفت با این پژوهش ها وجود دارد که دوتای اولی اخلاقی و قابل دفاع است. انجمن های مبارزه با مواد مخدر استدلال می کنند که آزمایش این مواد بر روی انسان ممکن است موجب علاقه مند شدن داوطلب و اعتیاد وی شود. استدلال دیگر این است که توصیف حالت های خوشایند توسط این داوطلب ها که در مجله ها به چاپ می رسد می تواند می تواند تبلیغی برای مصرف مواد مخدر و روانگردان باشد.
دلیل سوم مخالفت شدید دینداران با هرگونه پژوهشی است که ممکن است اشتباه بودن باورهای دینی را ثابت نماید.
6] spirituality

7]  تجربه قبل از مرگ  يا NDE به حالاتي مانند عبور از تونل نور و ديگر تجربيات خوش آيند پيش از مرگ گفته ميشود. براي
اطلاع از عوامل پدید آورنده این تجربه ها به نوشتار "دررد ناميرايي" مراجعه كنيد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر